دلایل عزتنفس ضعیف در فرزندان
ریشه عزتنفس بیشتر در کودکی و بخش کمتر آن در نوجوانی کاشته میشود. مدل رفتار خانواده خصوصاً والدین با فرد و سپس برخورد معلمین و دوستان مهمترین عوامل سازنده عزتنفس هستند.
عزتنفس یا حرمت نفس یعنی احترامی که فرد برای خودش قائل است در حقیقت میزان ارزشی که فرد برای خواستهها و اهداف و باورهای خود در نظر میگیرد بستگی به عزتنفس او دارد.
افرادی که در نوجوانی به سمت رفتارهای پرخطر مثل مصرف مواد و یا دعواهای خیابانی کشیده میشوند بدون شک دارای عزتنفس پایینی هستند.
مخربترین رفتارهای والدین کدامند:
تنبههای مکرر
قهرها و نادیده گرفته شدنهای زیاد
مشاهده خشونتهای بسیار
استرسهای طولانیمدت
فقر عاطفی در خانواده
تحقیر شدنهای زیاد بجای تحسین و تشویق
مقایسه کردنهای بسیار
زمانی که کودک رفتار اشتباهی دارد و والدین فوراً او را تنبیه و تحقیر میکنند او بهمرور نتیجه میگیرد که رفتارش از خودش مهمتر است. بهبیاندیگر او تصور میکند خودش خواستنی و دوستداشتنی نیست بلکه رفتارهایی که در جهت جلب رضایت دیگران انجام میدهد مهم و ارزشمند هستند و دیگران به خاطر مطیع بودن و سرویسهایی که به آنها میدهد او را دوست دارند و میخواهند درنتیجه آنها قدرت نه گفتن بسیار ضعیفی خواهند داشت زیرا تصور میکنند اگر مخالفت کنند، طرد خواهند شد درنتیجه همیشه در حال باج دادن به دیگران هستند.
تصور کنید کودکی لیوانی را میشکند مادر فریاد میکشد “از دستت خسته شدم، دستوپا چلفتی”
در این لحظه کل شخصیت کودک منفور جلوه داده میشود و کودک تصور میکند نشکستن لیوان مهم بود نه تشنگی او که قصد داشته برای خود آب بردارد
بهتر بود مادر بگوید “خودت سالمی؟ اگر برات سخت بود کمک میگرفتی! بعداً باهم تمرین میکنیم و یاد میگیریم که چطوری لیوان برداریم که نیافته و نشکنه. الآن بیا با کمک هم جمعش کنیم. راستی چرا لیوان برداشتی؟ و قبل از جمعکردن شیشهها به او آب میداد تا کودک بداند که از لیوان شکسته شده مهمتر است.
افرادی که عزتنفس پایین دارند اکثر اوقات مشغول سرزنش خود هستند، مدام احساس کمارزشی دارند و هیچگاه به رضایت کامل از خود نمیرسند. تصورشان از خودشان فردی ملالآور و غیر جذاب است.
والدینی که تندخو هستند و به کودک اجازه صحبت کردن نمیدهند در نوجوانی نیز تلاش میکنند با جبر فرزندشان را به سمت موفقیتی که در ذهن خوددارند هدایت کنند، باعث میشوند نوجوانی که در مرحله انتخاب هویت است در این مرحله شکستخورده و هویت آشفته و وابسته به دست آورد و متأسفانه نتیجه آن چیزی جز بیهدفی، بیانگیزگی و احساس پوچی و دنبالهروی بیچونوچرا از دوستانش نخواهد بود.
بسیاری از والدین شکایت دارند که تمام رفاه را برای فرزند خود فراهم کردهاند اما او در نوجوانی درس نمیخواند و بیشتر وقتش را به بطالت سپری میکند. در حقیقت فرزند آنها در فقر عزتنفس رشد یافته و اکنون دستاورد والدین را به معرض نمایش گذاشته. او هدف و معنای مهمی در زندگی ندارد و خود را لایق موفقیتهای بزرگ نمیداند پس تلاشی هم برای موفقیت نخواهد کرد زیرا موفقیتها را به شانس نسبت میدهد نه تلاش کردن.
باور کنیم که اولین اقدام برای ارتقا عزتنفس کودک کاهش رفتارهای نامطلوب خودمان است
و در گام دوم حذف همان رفتارهای نامطلوب زیرا تا زمانی که ما والدین رفتار مخرب داریم کودک مجال رشد شخصیت نخواهد یافت.